*****ساعت پذیرش نمونه: شنبه تا پنجشنبه بغیر از تعطیلات رسمی از ساعت 9:00 الی 18:00*****  ارائه دهنده خدمات تخصصی در زمینه های:   کلینیکال پاتولوژی دامپزشکی دام، طیور و آبزیان(سرولوژی و تعیین سن واکسن، انگل شناسی، هماتولوژی و بیوشیمیایی خون)  *****آزمونهای میکروبیولوژی(کشت میکروبی و آنتی بیوگرام طیور و ماهی، پاتوژنها، مواد غذایی و شیر، آب و پساب، تحقیقاتی)  *****سم شناسی(اندازه گیری سموم قارچی به روش HPLC، تعیین پتانسیل مواد شیمیایی و دارویی)  *****ژنتیک و تحقیقات مولکولی PCR (تشخیص بیماریها و کشف تقلبات مواد غذایی)  *****شیمی (آنالیز خوراک دام، طیور، آبزیان و انسان-آنالیز آب، پساب و خاک)  *****سنجش فلزات سنگین(مواد غذایی، آب، پساب، خاک در رنج ppm و ppb)  *****آسیب شناسی تشخیصی و بافت شناسی مقایسه ای  

پاستورلوز يا وباي مرغان (Pasteurellosis ,Fowl cholera)

9436

تعریف:

اين بيماري گاهي بشكل حاد عفونت خون وتلفات سريع و گاهي بصورت مزمن با ورم مفاصل يا ريش ظاهر مي شود .نام وباي مرغان بههردو شكل بيماري گفته مي شود .

بيماري طبيعي در ماكيان، بوقلمون،غاز، اردك، قرقاول و كبوتر ديده شده است ولي حساسيت بوقلمون به مراتب بيشتر ازگونه هاي ديگر پرندگان است .بيماري به ميزان وسيعي در كشورهاي گرمسير شايع است.بيماري در تمام فصلها ولي بيشتردر پائيز و هواي مرطوب است .نشانيها در طيوردرواگيرهاي شديد عبارتند از اسهال و مرگ ناگهاني و تلفات شديد و چون علائم بيماريكاملاً شبيه وباي انسان است به اين علت به آن نام وباي طيور داده اند.

پاستوروكيت از اولين محققين بودند كهبيماري را مطالعه كرده و باكتري دو قطبي كه از خون و اندامهاي بيماران جداكردندعامل بيماري دانستند .بيماري در تمام دنيا پراكنده و در درمانگاه طيوردانشكده دامپزشكي تهران پس از مدتها كه بيماري موجود نبود اولين مورد در سال 1351و سپس بكرات مشاهده شده است .

عامل بيماري:

پاستورلامولتوسيدا (P.multocide) كه قبلاً به نام پاستورلاآوي سپتيكا (P.aviseptica) ناميده ميشد عامل اصلي بيماري است .اينباكتري گرم منفي، بيضي شكل به طول 5/0 ميكرون است كه با رنگ آميزي گيمسا، ليشمن وبلودومتيلن دو قطبي مي باشد باكتري در محيط ماك كانكي و آگار محتوي لاكتوز و صفرارشد نمي كند و محيط مالتوز را اسيد نمي كند ولي توليد اندل و SH2 مي نمايند .رشد در محيط مايع يا جامد بااضافه كردن خون يا سرم افزايش مي يابد .در روي محيط آگار خوندار تغييري در خونتوليد نمي كند .فقط گاهي بعضي ازسويه ها توليد رنگ متمايل به سبز در ناحيه رشد مينمايند .از نظر سرولوژيكي اين باكتري به چهارگروه 1 و 2 و 3 و 4 تقسيم مي شود.باكتري بسهولت در اثر نوز خورشيد، گرما و مواد ضد عفوني كننده از بين مي رود و ميتواند در كود و لاشه طيور چندماه زنده بماند .موش، خرگوش، و كبوتر خيلي زياد بهاين باكتري حساس مي باشند .ولي خوكچه هندي مقاوم است .

بيماريزائي سويه هاي مختلف متفاوت استبطوريكه باتزريق زير جلدي بعضي سويه ها مرگ خرگوش در عرض 18 ساعت فرا مي رسد و درخون و بافت هاي ديگر ميكروبهاي دو قطبي به فراواني يافت مي شوند .در حاليكه بعضيسويه هاي ديگر حتي اگر بلافاصله بعد از جدا شدن از مواد مرضي تزريق شوند در ابتداايجاد تورم در محل تزريق در خرگوش مي نمايند و بعد از چند روز خرگوش شروع به لاغرشدن كرده و بعد از يك هفته يا بيشتر تلف مي شود .سويه هاي جدا شده از ماكيانمعمولاً جزء سويه هاي بسيار حاد مي باشند .

طرز واگيري:

پرندگان ناقل و پرندگاني كه از يكواگيري بيماري باقي مانده اند معمولاً در مخاط دستگاه تنفس باكتري را حمل مي كنندو چنين طيوري وقتي تحت يك استرس قرار مي گيرند با پائين آمدن مقاومت بدن، باكتريبيماريزا شده و پرونده را بيمار مي سازد .پرنده بيمار همراه با ترشحات دهان، بينيو چشم باكتري را منتشر ساخته و آب و دان را آلوده ساخته و بسرعت باعث انتشاربيماري در گله مي شود .ورود باكتري دربدن از راه دستگاه تنفس و مخاط گلو ميباشد.زيرا ميكروب توسط شيرابه هاي دستگاه گوارش از بين مي رود .

ورود بيماري در يك گله با ورود يك مرغآلوده مي باشد كه البته يك ناقل بظاهر سالم است .پرندگان وحشي كه ممكن است واگيريبيماري در آنها نيز ديده شود گاهي مسئول واگيري بيماري در ماكيان بوده اند .بيماريبعد ازشروع يك واگيري بصورت مزمن درآمده و حتي بيشتر از 12 ماه ممكن است در آن گلهباقي بماند . نگهداري انواع مختلف طيور گاهي باعث بروز بيماري مي گردد .سويه تازهجدا شده از ماكيان براي خرگوش و موش و كبوتر بيماريزا بوده و در مواقع حاد باكتريبه فراواني در خون و بافت موجود و به آساني از كبد و طحال و اندامهاي ديگر جدا ميشود .

اگر بيماري در گله طيور اتفاق افتداين بيماري به حيوانات ديگر اگرچه در تماس نزديك نيز باشند سرايت نمي كند و يابالعكس ولي اگر باكتري را جدا كرده و به آنها تزريق كنيم بيماري در آنها ايجاد ميشود .

نشانه هاي كلينيكي:

بيماري بيشتر در بالغين و نيمه بالغينديده مي شود و بندرت در طيور كمتر از 4 ماه ديده مي شود .گزارشي ازبيماري درجوجه هاي گوشتي سنين بين 56-21 روز وجود دارد كه تلفات بين 15 تا 50 درصد ايجادكرده است .

با افزايش سن حساسيت دربرابر بيمارينيز افزايش مي يابد .دوره نهفته بيماري 9-4 روز است و به سه شكل حاد وتحت حاد ومزمن ديده مي شود .

شكل حاد و تحت حاد به شكل عفونت خونيو شكل مزمن به شكل موضعي نيز ناميده مي شود .

شكل حاد:

اغلب مرگ قبل از بروز علائم ظاهر ميشود و معمولاً مرغدار پرنده تلف شده را كه معمولاً از بهترين مرغان تخم كن و سنگينتر و در شرايط خوب سلامت بوده اند مي يابد .گاهي نيز علائم كسالت، ژولدگي پرها،افزايش حركات تنفسي و تيرگي تاج ديده مي شود .در گسترش خوني بافت كبد، طحال، رويهها يا بافتهاي ديگر باكتري را به فراواني مي توان ديد .

شكل تحت حاد:

دراين حالت مقدار پرنده باز و تنفس آنسريع و صدا دار است .پرنده افسرده بوده و خود را از ديگران جدا مي نمايد .پرهايشروي زمين كشده مي شود و تاج و ريش سيانوزه مي گردند .پرنده تب دار بوده، اشتهاكاملاً ازبين رفته و تشنگي افزايش مي يابد اسهال متمايل به زرد، اورات درمدفوعموجود و ترشحات زياد از دهان و بيني خارج مي شود كه با اين وسيله آب و مواد غذائيرا آلوده مي سازد .مرگ در مدت 3-2 روز فرا مي رسد .

شكل مزمن:

معمولاًبدنبال يك واگيري حاد در گلهباقيمانده و يا از ابتدا در يك گله سالم ظاهر مي شود .معمولاً فقط چند پرنده مبتلاهستند و انتشار بيماري خيلي آهسته، تلفات كم و كاهش مختصر در تخم گذاري و افزايشتعداد مرغان وازده مشاهده مي شود .باكتري از گردش خون خارج شده و در اندامهاجايگزين مي شود .

اگر باكتري در مفاصل پا متمركز شودايجاد لنگش و تورم مفصل مي كند و در كف پا ايجاد آبسه كف پائي مي نمايد .

متمركز شدن عفونت در ريش باعث تورم وآماس اين ناحيه ميشود .

ريش مبتلا درابتدا حاوي مايع اكسوداست كه خيلي زود تبديل به توده به رنگ متمايل به زرد مي شود و اگر ريش را با عملجراحي باز نكنند فيستول ايجاد مي شود .گاهي اكسودا در سينوسهاي زير چشمي جمع شده وباعث تورم يك طرفي يا دوطرفي صورت مي شود .

در بعضي حالات عفونت محدود به چشموايجاد كراتوكونژنكتيويت گشته و يا در حفرات بيني ايجاد ترشح آبكي نموده كهبعد سفت تر و زرد رنگ شده و بالاخره بصورت توده سفت و خشك درمي آيد .اگر مجاريهوائي توسط جراحات پوشيده شوند اشكال تنفسي نيز ديده مي شود .

عفونت گوش مياني كمتر متداول مي باشددر اين شكل باكتري از حفره بيني به گوش مياني رسيده و باعث درگيري اعصاب اين قسمتگوش گرديده و درنتيجه پرنده تعادل خود را از دست مي دهد .سر و گردن به يك طرف ميچرخد اگر هر دو گوش مبتلا شوند سر و گردن بطرف عقب بدن كشيده شده يا بطرف پائينبين دو پا قرارمي گيرد .

جراحات كالبد گشائي:

در شكل حاد خصوصيات عفونت خون در لاشهديده مي شود .خونريزهائي در روي چربيهاي اطراف قلب، پيش معده، سنگدان و روي ديوارهقفسه سينه ديده مي شود .

گاهي خونريزي زراپي كاردواندوكار دودر ميوكارد موجود است .ريه ممكن است طبيعي يا پرخون باشد .كبد بزرگ و پرخون ودربعضي حالات تظاهر دانه دانه برنگ متمايل به سيفد خاكستري شبيه تيفوئيد مرغانراداراست .جراحات روده از تورم روده كاتارال تا پرخوني وخونريزيهاي شديد است. پرخونيكليه ها و وجود اورات نيز مشاهده مي شود .پيش معده وچينه دان خالي و معمولاًجراحاتي را نشان نمي دهند .در اشكال تحت حاد جراحات اغلب غير مشخص ترمي باشند.تورم روده ها اغلب نشانه مشخص اين حالت بوده كه همراه با اكسوداي زرد رنگ رويموكوس پرخون است .

گاهي مواد شبيه زرده تخم مرغ روياحشاء بطني را پوشانده كه شبيه آنست كه زرده پاره شده باشد و بهمين علت با (Eggpasteritionitis)قابل اشتباه است در صورتيكه دوره مرضطولاني باشد خونريزي ديده نمي شود و نقاط نكروتيك كبد بزرگتر شده و عضلات سفيدترمي باشند گاهي علائم ذات الريه چركي با سفت و سخت شدن يك يا هر دو ريه ديده مي شود.در اشكال مزمن ميزان متغير اكسودا در ناحيه گلو ديده مي شود .ريش بزرگ شده و درحالات طولاني محتوي مواد پنيري شكل مي باشد كه گاهي پاره شده و جاي زخم نامنظم راايجاد مي كند .

سينوسهاي صورت نيز درصورت ابتلاپرازاكسوداي پنيري با بوي زننده مي باشند .در حالت درگيري مفاصل آماس و اكسودايسروفيبريني در داخل مفصل و اطراف كپسول مشاهده مي شود .

تشخيص:

در اشكال حاد جراحات اختصاصي نبوده وبايداز بيماريهاي تيفوئيد ونيوكاسل تميز داده شود به اين منظور بايد گسترشي از خونقلب تهيه كرده و يا از خون قلب، كبد يا مغز اسخوان درآگار خوندار كشت داده و يا ازشيرا به خون منعقد شده قلب و يا مغز استخوان به خرگوش، موش و يا كبوتر تزريق نمود.

در گسترش خون رنگ آميزي با بلودومتيلن، گيمسايا ليشمن، ميكروبهاي دو قطبي ديده مي شود و در كشت باكتري روي آگارخوندار پس از 24 ساعت در شرايط هوازي پرگنه هاي ريز ديده مي شود . خرگوش تزريق شدهنيز پس از 2-1 روز با علائم عفونت خون تلف شده باكتري فراوان در خونش موجود استتورم ناي همراه با خونريزي درخرگوش تزريق شده ديده مي شود .خون موش و كبوتر كه نيزاز عفونت خون تلف مي شوند پر از اين باكتري است .

پيشگيري و كنترل

بر روي دو اصل استوار است:

1 – ايجاد ايمنيت توسط مايه كوبي باشيرانه باكتري كشته شده با فرمالي .بهتر است از سويه جدا شده از يك واگيري برايتهيه مايه جهت مايه كوبي در همان گله استفاده شود .مقاومت حاصله از مايه كوبيمحدود و گاهي براي مدت كوتاه است .بعضي از كارخانه هاي سازنده واكسن، واكسن كشتهاي تهيه كرده اند كه استفاده از اين واكسن ها بصورت تزريق قبل از تخمگذاري در حدود4 ماهگي با نتيجه مثبت نسبي در بعضي مرغداريهاي اطراف تهران زير نظر نگارنده بكاررفته است .محققين ديگر با استفاده از واكسن تخفيف حدت يافته توانسته اند به مدت10هفته در برابر بيماري ايمنيت ايجاد نمايند .

بهر حال نبايد بامايه كوبي اصولبهداشت و اداره صحيح مرغداري را ناديده گرفت .

2- اداره صحيح مرغداري – گله جديدبايد فقط از جوجه هاي حاصله از گله هاي كاملاً سالم و شناخته شده تهيه شده و درمنطقه كاملاً مجزا از مرغان ديگر نگهداري شوند . جعبه هاي مرغ و وسائل ديگر بايدبعد از مصرف كاملاً تميز شوند .بسياري از پرندگان وحشي مثل سار به اين باكتري حساسبوده و بايد از تماس آنها با گله جلوگيري شود .در موقع بروز بيماري بايد تلف شدگانو مريض ها را كشته و سوزانده و يا بطور عميق دفن كرد .


درمان:

اگر آنتي بيوتيكهاي وسيع الطيف از راهآب آشاميدني به مدت 5 روز در ابتداي بيماري مصرف شوند بيماري كنترل خواهد شد سپسبايد درمان بمدت دو روزدر هفته براي 8-6 هفته ادامه يابد .

تزريق كلرتتراسيكلين به مزان40 ميليگرم در كيلو و يا كلرآمفنيكل به ميزان 20 ميلي گرم در كيلو ويا اريترومايسين بهميزان 2گرم در يك ليتر آب و همچنين مصرف سولفاناميدها مثل سولفامتازين،سولفامرازين، سولفا كينو كسالين و سولفامتوكسين در كنترل بيماري موثر مي باشند.درمطالعه انجام شده در درمانگاه طيور دانشكده دامپزشكي تهران برروي 13 سويه پاستو– لامولتوسيداي جدا شده از طيور نسبت به حساسيت به آنتي بيوتيك هاي مختلف بهتريننتايج را تركيبات وتريمتوپريم و سولفاديازين، كلرآمفنيكل، فورادانيتن و تا اندازهاي پني سيلين و تتراسيكلين داشته اند .

در صورت امكان بستر بايد چنيدن بار دردوره بيماري تعويض و يا سوزانده شود .پس از پايان عمر اقتصادي گله و خروج كامل آنمحيط را بايد كاملاً تميز نموده كليه بستر و مدفوع و لاشه ها را سوزانده و بعد ضدعفوني كامل انجام شود و بعد از خالي گذاردن مرغدان براي حداقل سه ماه اقدام بهپرورش گله جديد نمايند .


منبع:

دكتر محمد حسن بزرگمهري- بيماري هاي طيور ،انتشارات واحد فوق برنامه دفتر مركزي جهاد دانشگاهي ، چاپ اول ، تهران، فروردين1364.